ازارجان تا اقليدبرسردرورودي بنائي محقردرساحل شرقي رود مارون و به فاصله کمي در غرب کارخانه سيمان بهبهان يک بيت شعر با متن ذيل جلوه گر است.
گرميسر نشود بوسه زنم پايش را هر کجا پاي نهد بوسه زنم جايش را
شاعردرپي کيست تا برپايش بوسه زند؟
درمجاوربناي موردنظرآثارپلي که پيونددهنده ساحل شرقي به ساحل غربي رود مارون بوده مشهود است ، کمي پائين تربناي ديگري که به حمام شباهت داردديده مي شودوبا فاصله اي نه چندان دورودرجنوب اين منطقه آثارشهري کهن وپلي ديگر پژوهشگران را به تونل تاريخ رهنمون مي سازد.
دشت شرقي را نرگس زارمي نامند وتنگ تکاب که رشادتهاي آريوبرزن سردارايراني و همرزمانش در نبرد با اسکندررادرسينه خود حفظ نموده است در شمال و بغ بغان (خداي خدايان عهد باستان ) درغرب منطقه ودر کوهپايه هاي زاگرس قراردارد.
باستان شناسان به سال 1361 هجري – شمسي با کشف گورکتين هوتران فرزند پادشاه عيلامي که درهزاره دوم پيش از ميلاد مسيح سلطنت مي کرده همراه با جام ارجان وحلقه قدرت ، قدمت تاريخي منطقه را به هزاره دوم پيش از ميلاد مسيح متصل ساختند.
پل وحمامي که به آن اشاره شد به عهد ساسانيان با سنگ و ملات گچ ساخته شده وبنائي که شاعرخود را به بوسيدن زمين آن وعده داده است قدمگاه آقا علي ابن موسي الرضا (ع) مي باشد که به عهد ديلميان بنا شده ودرطول تاريخ هرزمان که به تخريب کشيده شده تعميري نه چندان اساسي درآن صورت گرفته است.
شهرکهن ارگان يا ارجان تا قرن چهارم هجري – قمري پا برجا بود و پس از تخريب سد مارون و پائين افتادن سطح آب رود مارون و حملاتي که توسط مهاجمان به عمل آمد از سکنه خالي شد و ساکنانش به بهبهان کوچ نمودند.
بهو به معناي کوشک وآن قصروعمارتي عالي است که در بيرون شهر و در ميان باغ و بوستان بنا گشته باشد و بهبهون يعني بهترين کوشک و همچنين به منطقه ييلاقي عشاير نيز بهبهو گويند.
درغرب بهبهان ودرکوهپايه هاي زاگرس ، جايگاهي وجود داردکه به بغ بغان (خداي خدايان عهد باستان ) تعلق دارد ، که با گويش محلي ، بعبعو گفته مي شود.
شايد دراثرتکراربه بهبهو يا بهبهان تغييرنموده است
بعدازقدمگاه ارجان وتارسيدن به ابر کوه جاده ولايت را از مسيرهاي مختلف دنبال مي نمائيم.
درهيچ يک ازمنابع متقدم و متأخربه عبورکاروان امام (ع) ازشهرشيراز اشاره اي نشده است ، زيرا علاوه بربعد مسافت ، رجاء ابن ابي ضحاک درعبور از مسيرهاي خاص که امام (ع) را ازشيعيان دور بدارد سعي وتلاش مي نمود.
در تاريخ آمده است ، به آن هنگام که اسکندرمقدوني برتنگ تکاب وارد گشت ، سرداري دلير به نام آريوبرزن را به انتظارخود ديد ، گروهي برتنگه با شمشيرآخته ايستاده بودند وگروهي برفرازمعبرسنگها را مي غلطانيدند و سپاه مقدوني را به زيرگرفته وگروهي ديگر با فلاخن وتيروکمان عرصه را بر اسکندرتنگ نموده بودند.
چوپاني به دست اسکندراسيربود ، درمقابل آزاديش راهي از بيراه بدو نمود واسکندربه پشت سپاه ايران راه يافت وآن شد که نمي بايستي بشود.
در شرايط کنوني که سد مارون ساخته شده عبورازتنگ تکاب دشواراست
امابدان زمان محدوديتي براي کاروان وجود نداشته و عبورازدهدشت ،لنده ، مارگون ، بي بي خاتون ، سي سخت تا رسيدن به تل خسرو (ياسوج) و ازآنجا به سوي اقليد از مسير سده پيش بيني مي شود و شايد قدمگاه سده مکاني ديگر است که در اين مسير پذيراي قدوم آن امام همام بوده باشد.
گروه پژوهشي جاده ولايت
علي اصغر سالاري
منبع
گرميسر نشود بوسه زنم پايش را هر کجا پاي نهد بوسه زنم جايش را
شاعردرپي کيست تا برپايش بوسه زند؟
درمجاوربناي موردنظرآثارپلي که پيونددهنده ساحل شرقي به ساحل غربي رود مارون بوده مشهود است ، کمي پائين تربناي ديگري که به حمام شباهت داردديده مي شودوبا فاصله اي نه چندان دورودرجنوب اين منطقه آثارشهري کهن وپلي ديگر پژوهشگران را به تونل تاريخ رهنمون مي سازد.
دشت شرقي را نرگس زارمي نامند وتنگ تکاب که رشادتهاي آريوبرزن سردارايراني و همرزمانش در نبرد با اسکندررادرسينه خود حفظ نموده است در شمال و بغ بغان (خداي خدايان عهد باستان ) درغرب منطقه ودر کوهپايه هاي زاگرس قراردارد.
باستان شناسان به سال 1361 هجري – شمسي با کشف گورکتين هوتران فرزند پادشاه عيلامي که درهزاره دوم پيش از ميلاد مسيح سلطنت مي کرده همراه با جام ارجان وحلقه قدرت ، قدمت تاريخي منطقه را به هزاره دوم پيش از ميلاد مسيح متصل ساختند.
پل وحمامي که به آن اشاره شد به عهد ساسانيان با سنگ و ملات گچ ساخته شده وبنائي که شاعرخود را به بوسيدن زمين آن وعده داده است قدمگاه آقا علي ابن موسي الرضا (ع) مي باشد که به عهد ديلميان بنا شده ودرطول تاريخ هرزمان که به تخريب کشيده شده تعميري نه چندان اساسي درآن صورت گرفته است.
شهرکهن ارگان يا ارجان تا قرن چهارم هجري – قمري پا برجا بود و پس از تخريب سد مارون و پائين افتادن سطح آب رود مارون و حملاتي که توسط مهاجمان به عمل آمد از سکنه خالي شد و ساکنانش به بهبهان کوچ نمودند.
بهو به معناي کوشک وآن قصروعمارتي عالي است که در بيرون شهر و در ميان باغ و بوستان بنا گشته باشد و بهبهون يعني بهترين کوشک و همچنين به منطقه ييلاقي عشاير نيز بهبهو گويند.
درغرب بهبهان ودرکوهپايه هاي زاگرس ، جايگاهي وجود داردکه به بغ بغان (خداي خدايان عهد باستان ) تعلق دارد ، که با گويش محلي ، بعبعو گفته مي شود.
شايد دراثرتکراربه بهبهو يا بهبهان تغييرنموده است
بعدازقدمگاه ارجان وتارسيدن به ابر کوه جاده ولايت را از مسيرهاي مختلف دنبال مي نمائيم.
درهيچ يک ازمنابع متقدم و متأخربه عبورکاروان امام (ع) ازشهرشيراز اشاره اي نشده است ، زيرا علاوه بربعد مسافت ، رجاء ابن ابي ضحاک درعبور از مسيرهاي خاص که امام (ع) را ازشيعيان دور بدارد سعي وتلاش مي نمود.
در تاريخ آمده است ، به آن هنگام که اسکندرمقدوني برتنگ تکاب وارد گشت ، سرداري دلير به نام آريوبرزن را به انتظارخود ديد ، گروهي برتنگه با شمشيرآخته ايستاده بودند وگروهي برفرازمعبرسنگها را مي غلطانيدند و سپاه مقدوني را به زيرگرفته وگروهي ديگر با فلاخن وتيروکمان عرصه را بر اسکندرتنگ نموده بودند.
چوپاني به دست اسکندراسيربود ، درمقابل آزاديش راهي از بيراه بدو نمود واسکندربه پشت سپاه ايران راه يافت وآن شد که نمي بايستي بشود.
در شرايط کنوني که سد مارون ساخته شده عبورازتنگ تکاب دشواراست
امابدان زمان محدوديتي براي کاروان وجود نداشته و عبورازدهدشت ،لنده ، مارگون ، بي بي خاتون ، سي سخت تا رسيدن به تل خسرو (ياسوج) و ازآنجا به سوي اقليد از مسير سده پيش بيني مي شود و شايد قدمگاه سده مکاني ديگر است که در اين مسير پذيراي قدوم آن امام همام بوده باشد.
گروه پژوهشي جاده ولايت
علي اصغر سالاري
منبع